منتشر شد
«۲۵ سال»؛ (گزارش تفصیلی و تحلیلی از ربع قرن برگزاری روز بزرگداشت فردوسی)
اگر از روزِ سعدی و حافظ و عطار و مولوی و ابنسینا و خواجهنصیر بتوانیم با عنوان «فرهنگروز» یاد کنیم، بیهیچگمانی روز فردوسی میتواند «ایرانروز»ی باشد که فرهنگروز هم هست؛ بهویژه که از چندسال پیش «پاسداشت زبان فارسی» هم که محور فرهنگ دیرینهسال ایران کهن بود، در کنار بزرگداشت فردوسی قرارگرفت و بهواقع شد «ایرانروزِ فرهنگی». رنجی که در هموار کردن راه برای تصویب و باوراندن آن به مسئولانی که هرچندسال تغییر میکردند، پشت سرگذاشته شد، از شورای انقلاب فرهنگی و وزیران ارشاد گرفته تا مسئولان و مدیران استانی و هموطنان خارج و برخی از داخل کشور که روزها و طرز دیگری را پیشنهاد میکردند و رساندن این دو طیف متناقض به یکدیگر و تأمین هزینههای برگزاری برنامهها، شرح هجران و خون جگری است که فقط گوشهای از آن در لابهلای سطور این کتاب ممکن است نموده شده باشد. گام زدن در سنگلاخ اندیشه و عبور از گریوههای بدگمانی و همسوکردن شیفتگان شاهنامه و فردوسی، که این طرف گود جور دیگری میدیدند، نه دشوار که خون دل بود و به ترفندی نیاز داشت که هرسال به گونهای میبایست رو میشد، که شد، و شد آنچه که میبینید. امروز ایرانروزِ بزرگداشت فردوسی در اردیبهشتِ بهشتآیین درخشش شایستهای یافته و بر تارک همۀ روزها نشسته است. خواستیم بگوییم چه شد که چنین شد. گفتیم مروری بکنیم بر مسیری که این کار داشته است تا آیندگان پاسداری از کیان فراگیر این روز را از یاد نبرند و راه را به سویی که سوی بیسرانجامی است کج نکنند. فردوسی از همگان است و شاهنامه شایستۀ این که شناسنامۀ این همگانی باشد که به گوهری آزاد و سربلند و از سرِ دلآگاهی به کارنامه و نام و ننگِ شایندۀ پدران خود میاندیشند.
نشر نگاه معاصر، با همکاری مؤسسۀ خردسرای فردوسی تهران: ۱۴۰۳ ۴۰۰ هزار تومان
نظر شما